مولفه های تجارب نزدیک مرگ مولفه اول: احساس مرگ یا آگاه شدن از مرگ

اکثر تجربه گران، تجربه خود را تجربه مرگ توصیف می کنند و اظهار می دارند که از همان لحظات ابتدایی تجربه، مرگ را حس کرده اند. در برخی از موارد تجربه گران اعلام مرگ را توسط پزشک کاملا به خاطر دارند و اغلب برای فرد تجربه کننده، شنیدن این جمله از پزشکان یا دیگر اطرافیان که او مرده است درست در زمانی که احساس می کند زنده است و در حال شنیدن صحبت های آنان می باشد گیج کننده است. مردي 46 ساله که در سال 1969 دچار ایست قلبی شده بود می گوید: «فکر می کنم براي مدتی مرده بودم. منظورم این است که روحم براي مدتی از بدنم خارج شده است. پس اگر این مرگ است، بد نیست.» یکی دیگر از تجربه کنندگان بیان می دارد: «خیلی جالب بود. من اصلا هیجان زده و متعجب نبودم. فقط با خودم فکر می کردم که این همان چیزی است که ما آن را مرگ می نامیم و تو الان مردی.» در ادامه نمونه های دیگری از اظهارات تجربه کنندگان که به این مولفه اشاره داشته اند ذکر شده است:

تجربه کنندگان غربی

«چند دقیقه طول کشید که متوجه شدم از دنیا رفته ام. در آن لحظه عشق سرتاسر وجود مرا فرا گرفته بود. اگرچه کالبد جسمانی نداشتم احساس کردم بازوهایی مرا در آغوش خود گرفته است. رنگ هایی که مشاهده می کردم متنوع بودند و بوی بسیار عالی در فضا پیچیده بود.»

«احساس خوشحالی و مسرت زائدالوصفی داشتم. عشقی را احساس می کردم که تا کنون تجربه نکرده بودم. با خودم فکر می کردم اگر این مرگ است، هرگز به بدی و ناخوشایندی آنچه همه فکر می کنند نیست. سپس نوری را بالای سر خود دیدم که مرا از اتاق به سمت خود می کشید.»

بر این اساس و طبق اظهارات افراد تجربه کننده می توان گفت برخی از این افراد تجربه کننده طی تجربه خویش به روشنی از وضعیت خویش آگاه هستند و می دانند که مرده اند یا در حال مرگ هستند. با اینحال برخی نیز هستند که در مراحل ابتدایی تجربه خود، در وضعیت ابهام و تردید قرار می گیرند و نمی دانند چه اتفاقی برای آن ها رخ داده است. یکی از تجربه کنندگان ایرانی می گوید: «وقتی از آمبولانس منو پیاده کردند و در حال انتقال به اتاق جراحی بودم، ناگهان خودم رو در راهروی بیمارستان در حالی که روی برانکارد دراز کشیده بودم دیدم. با اینحال به خاطر باورهای مذهبی احساس نمی کردم مردم. چرا که ما اعتقاد به جون کندن داریم و سختی مرگ و من چنین چیزی رو تجربه نکردم. بالای جسد خودم بودم ولی فکر نمی کردم به طور کامل روحم از بدن جدا شده باشه». 


منابع:

فرحناکیان، کمیل (1392). تحلیلی تطبیقی از تجربه های نزدیک مرگ در کلام جدید و عرفان اسلامی با توجه به آیات و روایات. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان.

لانگ، جفری، پری، پل (2011). شواهد تجربی حیات پس از مرگ. ترجمه محمدباقر کجباف و علی نقی قاسمیان نژاد (1395). اصفهان: انتشارات دانشگاه اصفهان.

قاسمیان نژاد جهرمی، علی نقی (1396). تجربه ي زیسته ي تجربه کنندگان نزدیک به مرگ در نمونه ایرانی و آمریکایی. رساله دکتری، دانشگاه شهید چمران اهواز.

Sabom, M. (1982). Recollection of death: A medical investigation. New York: Harper & Row.

van Lommel, P. (2010), Consciousness Beyond Life, The Science of the Near-Death Experience. Harper Collins:The United States.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *