رؤیا و تجارب نزدیک به مرگ

نوشتۀ پی‌ام‌اچ اتواتر

ترجمۀ علی قاسمیان‌نژاد، سوسن معتمدی پارسا

کسانی که به واقعی بودن تجربۀ نزدیک به مرگ شک دارند، معمولاً ادعا می‌کنند «این تجارب فقط ساخته و پرداختۀ ذهن‌اند و رویدادی رؤیاگونه بیش نیستند، و اگر بخواهیم در یک یا دو کلمه برای آن‌ها عنوانی انتخاب کنیم «ذهن‌سازی‌های آرزومندانه» هستند.» من در این مقاله در پی این هستم که بگویم بین تجربۀ نزدیک به مرگ و توهم و رؤیا تفاوت‌هایی وجود دارد.

برخلاف تجربه‌های نزدیک به مرگ، رؤیاها معمولاً پدیده‌هایی سورئال (فراواقعی) هستند؛ یعنی هیچ‌گونه خط به‌هم‌پیوسته‌ای از سمبل‌هایی که معمولاً در خواب مشاهده می‌شود در آن‌ها وجود ندارد؛ درحالی‌که در تجربه‌های نزدیک به مرگ- اگر چه  شامل رویدادهایی نمی شوند که قبلاً برای فرد رخ داده است- ترتیب قابل توضیحی از رویدادها وجود دارند که بسیار مهم و پرمعنا هستند و بر خلاف رؤیاها یک مجموعۀ به هم پیوسته از رویدادها هستند.[i]

محتوای رؤیاها در افراد متفاوت است؛ اما در تجربه‌های نزدیک به مرگ، گرچه سناریوی آن‌ها دقیقاً یکسان نیست، اما باوجود تفاوت در فرهنگ و مذهب افراد، عناصر مشترکی در این تجارب وجود دارد.

رؤیاها معمولاً فراموش می‌شوند. ما معمولاً وقتی از خواب بیدار می‌شویم یک یا دو رؤیا را به‌خاطر می‌آوریم حتی گاهی نمی‌دانیم که رؤیایمان در مورد چه چیزی بود. این درحالی است که اکثر تجارب نزدیک به مرگ به صورت کاملاً واضح و شفاف به‌خاطر آورده می‌شوند و خیلی کم پیش می‌آید که فراموش شوند.

رؤیاها ممکن است واقعی و صادقه باشند؛ اما فراوانی چنین رؤیاهایی خیلی کم است و غالباً برای افرادی اتفاق می‌افتد که توانایی‌های ویژۀ بالقوۀ روحی و روانی دارند؛[ii] اما با بررسی دقیق تجربه‌های نزدیک به مرگ افراد _ مخصوصاً آن‌هایی که تجربۀ خروج از بدن دارند _ متوجه می‌شویم خیلی دقیق فعالیت‌هایی را که در اطراف بدنشان رخ می‌دهد مشاهده می‌کنند، بدون اینکه توانایی‌های خاص روحی داشته باشند؛ برای مثال، می‌توانیم به تجربۀ خانمی اشاره کنیم که براثر یک تصادف تجربۀ نزدیک به مرگ دارد و در تجربۀ خود پدرش را مشاهده می‌کند که به او چگونه مردنش را به دخترش شرح می‌دهد؛ درحالی‌که پدر این دختر _ تا پیش از تصادف دختر _ هنوز زنده بوده است. وقتی این دختر به‌هوش می‌آید، آنچه را که دیده بیان می‌کند، اما اطرافیان باور نمی‌کنند تا اینکه از طرف خانوادۀ این دختر چندبار با او تماس می‌گیرند و به او می‌گویند که پدرش در یک حادثۀ وحشتناک مرده است.

نکتۀ بعدی شهادت خود تجربه‌کنندگان است. آن‌ها خودشان به‌طور قاطع مخالف این موضوع هستند که تجربه‌شان شبیه رؤیا بوده است. تقریباً همۀ آنها تأکید بر روشن بودن محتوای تجربه‌شان دارند و به اصالت و قطعیت اتفاقات تجربۀ نزدیک به مرگشان یقین دارند که باعث می‌شود آن را به‌طور کامل از آنچه که ما در رؤیا می‌بینیم جدا می‌کند.[iii]

از طرفی ادعا می‌شود که داروهای روان‌پریش‌زا می‌توانند برخی از عناصر تجربۀ نزدیک به مرگ را شبیه‌سازی کنند؛ مثل ورود به تونل، مشاهدۀ نور, شنیدن موسیقی‌های زیبا و بهشتی، خاطرات دوران کودکی. بااین‌حال، فردی که این داروها را مصرف می‌کند، وقتی به حالت عادی برمی‌گردد، هیچ‌وقت این احساس را ندارد که این حالاتی که تجربه کرده واقعی بوده؛ اما تجربه‌کنندگان نزدیک به مرگ معتقدند که که تجربه‌شان واقعی بوده است، و اکثر قریب به اتفاق آن‌ها زندگی بعدی‌شان را براساس این تجربه بنا می‌کنند و تغییرات بسیار مهمی در حوزه های مختلف زندگی‌شان درنتیجۀ این تجربه  به‌وجود می‌آید و این یکی از تفاوت های مهم تجربۀ نزدیک به مرگ و مصرف داروهای روان‌پریش‌زاست. تأثیری که این تجربه روی باورها ارزش‌ها و ساختار شخصیت این افرد می‌گذارد، با مصرف دارو قابل حصول نیست.

یکی از تجارب نزدیک به مرگِ بسیار جالب که نشان می‌دهد واقعی است، تجربۀ هایمون است که مشاهده می‌کند طوطی خانگی او می‌میرد. بعد از اینکه هایمون به دنیا باز می‌گردد همسرش تأیید می‌کند که در زمانی‌که  هایمون دچار ایست قلبی شده طوطی‌شان بدون هیچ دلیلی می‌میرد .

من به تغییرات مهمی که در رؤیای تجربه‌کنندگان مرگ اتفاق می‌افتد اشاره می‌کنم. 66 درصد کودکان تجربه‌کننده رؤیاهای روشن‌تر و فعال‌تر و واضح‌تری داشته‌اند. 90 درصد بزرگسالان نیز چنین رؤیاهایی داشته‌اند. رؤیاها به‌طرز باورناپذیری از لحاظ غنای رنگی پررنگ‌تر می‌شوند و افزایش می‌یابند و افزایش قابل‌ملاحظه‌ای در توانایی برای دیدن اتفاقات آینده و حتی زندگی در آینده، شفای دیگران درطول خواب، دریافت اطلاعات، تجربه خروج از بدن و همچنین کشف مکان‌های دیگر مثل جهان ارواح ایجاد می‌شود. این‌ها همه مشخصه های رؤیاهای تجربه‌کنندگان بعد از تجربۀ نزدیک به مرگ است .

یکی از نتایج پزوهش های من این است که 60 درصد تجربه‌کنندگان بزرگسال در بین ساعت 3 الی 4 صبح از خواب بیدار می‌شوند؛ حال آنکه قبل از تجربه اینگونه نبوده‌اند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد معمولاً این ساعت از صبح افراد خلاق‌ترند و ذهن بازتر و فعال‌تری  دارند و بهتر و آسان‌تر می‌توانند با ارواح و فرشتگان ارتباط برقرار کنند.


[i] . در بسیاری از خواب‌ها (خصوصاً رؤیاهای صادقه) خط به‌هم‌پیوسته‌ای از رویدادها وجود دارد؛ لذا به‌نظر نمی‌رسد فرقی که نویسنده بین خواب و تجارب نزدیک به مرگ قائل شده در همهٔ اقسام رؤیا وجود داشته باشد؛ البته انکار نمی‌توان کرد که اکثر خواب‌ها همین‌گونه هستند که نویسنده متذکر شده است (ویراستار).

[ii].  به‌نظر نمی‌رسد فراوانی رؤیاهای صادقه بین مردم کم باشد یا مختص به افرادی با توانایی‌های خاصر روحی باشد (ویراستار).

[iii] . در برخی رؤیاهای صادقه نیز فرد یقین دارد که آنچه دیده واقعی است؛ لذا از این جنبه که تجربه‌کننده به واقعی بودن تجربهٔ خود یقین دارد تفاوتی با برخی اقسام رؤیا (صادقه) ندارد؛ البته این احساس در تجربهٔ نزدیک به مرگ به‌مراتب بیشتر از رؤیاست (ویراستار).

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *