افسانه سازی، از آسیب های تجارب نزدیک به مرگ

گزارش های دلپذیر و خوشایندی که توسط افراد تجربه کننده نزدیک به مرگ منتشر می شود این ذهنیت را در مخاطبین تقویت می کند که هر تجربه نزدیک به مرگ درخشان بوده و هر داستانی از تجربه نزدیک به مرگ یک پایان خوش دارد.

شرح این عناصر زیبا و آسمانی و بهشت گونه (برای جذب مخاطب بیشتر) سر تیتر مقاله ها، موضوع کتاب ها و برنامه های  تلویزیونی می شود و مخاطبین برای شنیدن گزارش های لذت بخش دست از پا نمی شناسند و میخکوب صفحه تلویزیون می شوند.

به گفته ننسی بوش و برون گریسون، از محققین مشهور تجارب نزدیک به مرگ، با این که تمایل به شنیدن خبرهای خوب کاملاً قابل درک است، اما این امر سبب انحراف اذهان از کلیت تصویر این تجارب می گردد. 

گویی انتظارات مردم درباره تجارب نزدیک به مرگ بالا رفته است. آن ها هر لحظه منتظر شنیدن تجارب لذت بخش و ماورایی و پیامدهای عمیقی هستند که افراد تجربه کننده با آن ها روبرو می شوند. بنابراین دیگر رغبت و تمایلی برای شنیدن تجارب نزدیک به مرگ دردناک و ناخوشایند وجود نخواهد داشت. این تجارب یا انکار می شوند یا دست کم گرفته می شوند. می توانید حدس بزنید این انکار و نادیده گرفته شدن چه پیامدهای  روانشناختی و اجتماعی برای افرادی دارد که چنین تجربه ای را پشت سر گذاشته اند.

متاسفانه چیزی که در برنامه های گفتگومحور تلویزیونی و رادیویی بسیار اندک به آن پرداخته می شود این است که آیا مدیریت  تحولات عمیق ایجاد شده برای تجربه کنندگان سخت نیست؟ آیا افراد تجربه کننده به راحتی و آسانی می توانند با تجربه خود کنار بیایند یا با دیگران ارتباط برقرار کنند؟  علت اینکه تعداد کمی از تجربه کنندگان، حتی با داشتن تجربه ای بسیار لذت بخش، مواردی نظیر افسردگی، پریشانی و انزوای اجتماعی را گزارش می کنند چیست؟

اگر کسی درباره تجربه نزدیک به مرگ  این گمان را داشته باشد که تجربه نزدیک به مرگ معادل مرگ واقعی است و همه مرگ ها، مسرت بخش و همه پیامدها خوشایند هستند،  ممکن است تجارب آزاردهنده و ناخوشایند را اصلا تجربه نزدیک به مرگ قلمداد نکند و این مانع بزرگی برای پژوهش های بیشتر روی این تجارب است.

علی قاسمیان

محقق تجارب نزدیک به مرگ و روانشناس

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *