سوگ و تجربه نزدیک به مرگ

افراد سوگوار و داغدیده بیان می‌کنند که بعد از آشنایی با تجربه نزدیک به مرگ، بهتر می‌توانند با غم از دست‌دادن عزیزانشان کنار بیایند و با خواندن این گزارش‌ها، بی‌قراری و بیتابی‌شان جای خود را به آرامش و آسایش خاطر داده است. معمولا مهم‌ترین پرسش‌هایی که ذهن افراد سوگوار را به خود مشغول می‌کند عبارت است از: عزیز من الآن کجاست؟ آیا من دوباره او را خواهم دید؟ آیا او در هنگام حمله قلبی یا بیماری یا تصادفی که منجر به مرگش شده است درد کشیده است؟ چه‌طور می‌توانم فقدان او را تحمل کنم؟ در این حال که به سوگ عزیزم نشسته‌ام، شناخت تجربه‌های نزدیک به مرگ چه کمکی می‌تواند به من بکند؟ نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد آشنایی با تجارب نزدیک به مرگ، مطالعه گزارش‌های افراد تجربه‌کننده، مشاهده فیلم‌ها و مستندهای مرتبط با این موضوع و گفتگو با خود تجربه‌کنندگان روند بهبودی افراد سوگوار را سرعت می‌بخشد. تجارب شخصی و اظهارات افراد داغدیده نیز موید وجود چنین پیامدهایی می‌باشد. محققین برای چرایی و تبیین اثرات تسکینی گزارش‌های تجربه نزدیک به مرگ دلایلی را مطرح می‌کنند که در ادامه به شرح این دلایل می‌پردازیم. 


الف) لحظه مرگ و تجربه درد

اکثریت تجربه‌کنندگان نزدیک به مرگ درباره لحظه مرگ و تجربه بعد از مرگ می‌گویند: «لحظه مرگ دردناک نیست». آن‌ها گزارش می‌کنند که بر خلاف تصور قبلیشان، لحظه مرگ برای آن‌ها دردناک و دشوار نبوده است. یکی از افراد تجربه‌کننده در بخشی از گزارش خویش می‌گوید: «…سپس دردی را که در قفسه سینه‌ام احساس می‌کردم جای خود را به آرامشی عمیق داد. احساسی که تا آن لحظه در زندگی تجربه‌اش نکرده بودم.»  با این حال برخی افراد که با مرگ جسمانی و قطع علائم حیاتی روبه‌رو شده‌اند، بیان داشته‌اند که احساس خفگی یا درد شدیدی را در زمان مرگ احساس کرده‌اند. اما همین افراد، بیان کرده‌اند که بعد از این مرحله، به آرامشی عمیق دست یافته‌اند و هیچ گونه درد و رنج جسمی نداشته‌اند. در عوض، تجربه آن‌ها همراه با سرخوشی و حس شناور بودن در فضایی آرامش‌بخش بوده است. اگر چه برای برخی از تجربه‌کنندگان لحظه مرگ یا خروج از بدن همراه با درد بوده است، تعداد کمی از تجربه گران نیز از احساس درد شدید هنگام بازگشت به بدن صحبت می‌کنند. بنابراین می‌توان گفت اگرچه برای عده کمی از تجربه‌کنندگان، لحظه مرگ یا زمان بازگشت به بدن، همراه با دشواری‌هایی بوده است ولی اکثر تجربه‌کنندگان، صحبتی از سختی یا رنج هنگام مرگ مطرح نمی‌کنند.  

ب) ملاقات با نور و تجربه سرشار از عشق بی قید و شرطبسیاری از تجربه‌کنندگان، گزارش می‌کنند که در تجربه خویش، با نوری درخشان و زیبا روبرو شده‌اند که دارای حیات و مملو از دانایی و عشق کامل بوده است. آن‌ها ورود به این نور را «آمدن به خانه واقعی» همراه با احساس آشنایی و آسایش توصیف می‌کنند. تجربه گران نور ملاقات شده را به خداوند یا دیگر  شخصیت‌های مذهبی و معنوی نسبت می‌دهند. در برخی موارد نیز، افراد تجربه کننده با نور به صورت تله‌پاتی ارتباط برقرار می‌کنند و به آگاهی و بینش خاصی درباره خود، دیگران، هستی و کائنات نائل می‌شوند. آن‌ها می‌گویند اگرچه درخشش این نور صدها برابر بیشتر از خورشید بود اما آسیبی به چشم نمی‌زد. همچنین تجربه‌گران می‌گویند نور ملاقات شده، عشقی بی قید و شرط و اصیل را به فضای اطراف پراکنده می‌کرده است که برای ادراکش نیاز به ابراز یا گفتگو درباره آن نبوده است.  شاید به خاطر دو دلیلی که در بالا ذکر شد بسیاری از افرادی که تجربه نزدیک مرگ داشته‌اند دیگر از مرگ ترس ندارند یا حداقل تا حد قابل توجهی نگرانی‌شان درباره مرگ کاهش یافته است. آن‌ها می‌گویند که به دلیل تجربه‌شان اکنون دیگر می‌دانند که در زمان مرگ چه اتفاقی می‌افتد و هیچ چیزی برای ترسیدن از آن وجود ندارد.


ج) تجربه نزدیک به مرگ و ملاقات با افراد یا عزیزان فوت ‌شده‌

تجربه‌کنندگان اغلب اظهار می‌دارند که در طول تجربه‌شان با عزیزان ازدست‌رفته‌شان یا دیگر افراد فوت شده مواجه شده‌اند. معمولا این ملاقات همراه با نوعی ارتباط غیر کلامی بین فرد تجربه کننده و فرد فوت شده می‌باشد. بسیاری از تجربه گران گزارش می‌دهند که از این تجدید دیدار شادمان بوده‌اند و متوجه شده‌اند که عزیزانشان در آنجا در سلامت کامل بوده‌اند. در برخی موارد نیز، افراد ملاقات شده در تجربه نزدیک به مرگ، جوان تر یا پیرتر از زمانی به نظر می رسند که از دنیا رفته اند. دیدار با عزیزان درگذشته در تجربه نزدیک به مرگ، اغلب همراه با احساسات مثبت نظیر شادی، آرامش و تجدید خاطرات با فرد ملاقات شده می باشد. افراد تجربه‌کننده در نتیجه این ملاقات ها به این نتیجه می‌رسند که مرگ، صرفا پایان زندگی مادی است و عزیزانشان علیرغم فقدان جسمانی، کماکان زنده هستند و در مکان یا بُعدی دیگر با کیفیتی متفاوت در حال زندگی کردن هستند. تعدادی از تجربه‌کنندگان نیز یا با افرادی ملاقات می‌کنند که قادر نیستند به یاد بیاورند آیا قبلا با آن‌ها دیداری داشته‌اند یا نه یا با اقوام مرحومشان مواجه  می‌شوند که هیچ‌گاه آن‌ها را قبلا ندیده بودند. مدت‌ها پس از تجربه نزدیک به مرگ، تعدادی از این تجربه‌کنندگان عکس آن فرد فوت شده را که در تجربه نزدیک به مرگ با او روبرو شده بودند را شناسایی کرده‌اند. این اقوام ممکن است سال‌ها یا دهه‌ها قبل از اینکه فرد تجربه‌کننده متولد شود از دنیا رفته باشند. 

 د) بازگشت به زندگی، داوطلبانه یا اجباری؟

برخی از تجربه‌کنندگان نزدیک به مرگ گزارش می‌دهند که این آزادی و حق انتخاب را داشته‌اند که به زندگی بازگردند و برخی نیز می‌گویند که به‌طور ناگهانی یا دستوری به جسم‌شان بازگشته‌اند. بینش نسبت به این موضوع از این جهت می‌تواند برای افراد داغدیده حامل آرامش و تسکین باشد که احتمالا افرادی که به زندگی باز نمی‌گردند زمان مرگ قطعی و غیرقابل‌بازگشتشان فرا رسیده است یا اینکه خود انتخاب کرده‌اند که به زندگی زمینی باز نگردند.  

ه) تجربه‌کنندگان و ملاقات با کودکانی که در انتظار به‌دنیاآمدن هستند.

درصد کمی از افراد تجربه‌کننده در تجربه خویش، کودکانی را مشاهده کرده‌اند که در انتظار برای تولد و آغاز زندگی زمینی بوده‌اند. حتی در در برخی موارد، افراد بعد از بازگشت به زندگی، این کودکان را که بعدها متولد شده‌اند شناسایی کرده‌اند. همان طور که قبلا گفتیم اکثر افراد تجربه کننده بیان می کنند که تجربه «بودن» در قلمرو فرازمینی شبیه احساس «در خانه بودن» می‌باشد، گویی که قبلا در آن‌جا بوده‌اند و محیط برایشان آشنا و آرامش‌بخش است. تجربه ملاقات با کودکان منتظر می‌تواند تبیینی برای این اظهارات تجربه‌کنندگان باشد که محیط غیرمادی ادراک شده بعد از مرگ، خانه یا موطن حقیقی آن‌ها بوده است. چراکه فرد قبل از مرگ در آن بُعد از حیات، وجود داشته و آن را ادراک کرده است.  چنین تجربه‌هایی می‌تواند فرد سوگوار را از این جهت آرام کند که زندگی، قبل از تولد دنیوی جریان داشته، تا بعد از مرگ ادامه خواهد داشت و زندگی زمینی تنها شامل بخش کوتاه و کوچکی از حیات اصلی و حقیقی انسان‌ها می‌باشد. 

نتیجه‌گیری

تجارب نزدیک به مرگ و گزارش‌های تجربه‌گران، نه تنها بقا و ادامه حیات عزیزانمان پس از مرگ را اثبات می‌کند، بلکه نشان‌دهنده این است که عزیزان فوت‌شده نگران و مراقب بازماندگان خویش هستند و در مواقعی حتی با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند.افراد درحال مرگ، در لحظات احتضار، معمولا از حضور عزیزان مرحومشان که برای ایجاد حس اطمینان و آرامش دادن نزد آنان حاضر شده‌اند آگاه می‌شوند. آن‌ها اغلب درحالی‌که بیدار و هشیارند با فرد متوفی صحبت می‌کنند. این تجربه‌ها تفاوت اساسی با توهم دارند. کسی که در توهم است هیچ‌گونه تماس واقعی با محیط اطراف و افراد ندارد. درحالی‌که  شخصِ در حال مرگ (محتضر) همزمان در ارتباط با «واقعیت» ظاهری این دنیا و «واقعیت» پنهانی دنیای دیگر است (آگاهی از هر دو جهان  مادی و پس از مرگ).برخی افراد محتضر ممکن است حضور عزیزان مرحوم‌شان را به صورت نمادین، از طریق نمادهایی مانند پروانه‌ها، رنگین کمان، پرندگان و سایر حیوانات، گل‌ها و  اشیای بی‌جان ادراک کنند. همچنین در برخی از گزارش‌های تجربه نزدیک به مرگ، افراد تجربه‌کننده بیان داشته‌اند که عزیزان فوت شده خود را در قالب  گل‌ها یا پرنده‌های زیبا ملاقات کرده‌اند.یکی از دغدغه‌های افراد سوگوار، دردکشیدن و رنج عزیزانشان هنگام مرگ است. براساسِ گزارش‌های تجربه‌کنندگان نزدیک به مرگ و تجارب مشابه دیگر، افراد سوگوار می‌توانند به نشانه‌هایی دست یابند تا دریابند که فرد متوفی در زمان مرگ رنج نکشیده است، بلکه همچنان صحیح و سالم در فُرم‌ها و ابعاد دیگر به زندگی ادامه می‌دهد و امکان ارتباط با او نیز وجود دارد. در مواردی، تجربه‌کننده‌ها به این آگاهی و بینش می‌رسند که زندگی هر فرد دارای هدفی خاص است و دلایلی ورای درک ما برای این پرسش وجود دارد که چرا عده‌ای می‌میرند، درحالی‌که عده‌ای دیگر به حیات خود در زمین ادامه می‌دهند. پی‌بردن به این موضوع، برای فرد سوگوار در یافتن معنا برای این رویداد ناگوار یعنی مرگ و فقدان عزیزش بسیار کمک‌کننده است.اکثر تجربه‌کنندگان نزدیک به مرگ اظهار می‌دارند که علاوه بر لزوم شکیبایی و صبر بر جدایی موقتی و ظاهری از عزیزان فوت‌شده، باید خودمان را در مسیر انجام هدف و رسالت زندگی زمینی‌مان قرار دهیم. این هدف چیزی جز ادامه روند رشد معنوی و روحانی‌مان نیست.

  منبع: کتاب تجارب نزدیک به مرگ و تسلی داغدیدگان. نوشته عارفه صالحی، علی قاسمیان‌نژاد و علی ایمانی‌نسب. انتشارات آزمون یار پویا. تهران.