تجارب نزدیک به مرگ و بررسی برخی وقایع دینی-تاریخی نظیر آن (داستان عزیر نبی)

محبوبه ساعی

مسئله‌ی حیات پس از مرگ، از جمله مسائل اساسی تاریخ تفکر بشری است. از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، پدیده‌ای مطرح شد که شاهدی تجربی بر حیات پس از مرگ است. این پدیده که در ادبیات پژوهشی با عنوان «تجربه نزدیک به مرگ» نامیده می‌شود، حاکي از تجربه‌ی افرادی است که با وجود رويارويي با مرگ باليني از طريق فرآيند احيا دوباره به حيات دنيوي بازگشته و بعضا از مشهودات و تجربه‌هاي شگفت‌انگيز خود در اين مدت کوتاه صحبت مي‌کنند. به عبارتي اين پديده در لحظاتي گزارش مي‌شود که با معاينه پزشک و صدور گواهي فوت، فرد بيمار «مرده» تلقي شده و يا به استنباط پزشکان در آستانه‌ی مرگ قرار گرفته است. نخستين بار ريموند مودي در سال 1975 در كتاب «زندگي پس از زندگي» اين پديده را مورد بررسي علمي قرار داد.

دکتر مودي، تجربه‌هاي نزديک به مرگ را در بسياري از جهات، مشابهِ مشاهدات و رؤيت‌هاي شخصيت‌هاي بزرگ عرفاني و مذهبي مي‌داند و بروس گريسون، این تجربیات را رويدادهاي روان‌شناختي عميق با مؤلفه‌هاي رمزآلود، روحاني و متعالي معرفی می‌کند. همچنین جنيس هُلدن، تجربه نزديک مرگ را خاطره‌اي فراروان‌شناختي و روحاني مي‌داند که توسط افرادي که در آستانه‌ی مرگ قرار گرفته‌اند، گزارش مي‌شود.

پژوهش‏گران، تجربیات نزدیک به مرگ را پدیده‌ای نوظهور معرفی می‌کنند اما نمونه‏ هاي دینی- تاریخی متعددی در فرهنگ و تمدن ملل مختلف وجود دارد که وجوه اشتراک قابل ملاحضه‌ای با تجربیات نزدیک به مرگ دارند. به عنوان مثال در قرآن کريم، بالغ بر دو هزار آيه دلالت بر حيات پس از مرگ و معاد دارند که برخي از این آیات مربوط به وقايع ديني- تاريخي است. این رخدادها، معجزات و آياتي از جانب فرستاده‏اي الهي، با اهداف تربيتي متعدد هستند. کامل شدن درجات يقينِ اوليا در مورد حشرِ اجساد و معاد و اتمام حجت بر منکران معاد، از جمله اهداف مهم وقايع ديني-تاريخي است. علاوه بر آن، يکي از مهمترين نتايجي که اين وقايع در پي دارند، اثبات حيات پس از مرگ است. مفسران قرآن کريم از جمله علامه طباطبايي، آياتي از قرآن کريم، که به بيان رويدادهاي مذکور مي‏پردازد را، دليلِ حسي و شهودي بر اثبات مسئله‏ معاد و حيات پس از مرگ معرفي مي‏کند.

تقريبا همه‏ باورمندان به اديان الهي معتقدند که رويدادهاي ديني-تاريخي، حقيقتا در برهه‏ اي از زمان به وقوع پيوسته ‏اند. از طرفي چون اين رويدادها، در منابع موثقي چون کتب آسماني ذکر شده‏ اند از اعتبار بيشتري برخوردارند. لذا مؤمنان به اديان الهي، با استناد به وقايع ديني-تاريخي را، شاهدی عيني بر اثبات حيات پس از مرگ دانسته و در سايه‏ي ايمانِ به رویدادها، امکان وجود معاد و حيات پس از مرگ را مي‏ پذيرند. لذا بر پایه‌ی دلالت رویدادهای دینی-تاریخی، و به استناد شباهت آنها با تجربیات نزدیک به مرگ، می‌توان چنین نتیجه گرفت که هر دوی این رخدادها وجود روح و حیات پس از مرگ را به صورت تجربی و نسبی اثبات می‌کنند.

تجربه‏ نزدﻳﮏ به مرگ

يکي از شواهدي که امروزه جهت اثبات حيات پس از مرگ استفاده مي‏شود، تجربه‌ي افرادي است که در نزديکي مرگ قرار گرفته‌اند و لحظاتي معجزه‌گونه را از عالم پس از مرگ گزارش کرده‌اند. عالمي که بنا بر ادعاي تجربه کنندگان آن، با عشقي باشکوه و ادراکي عجيب مي‌درخشد و تنها با يک سفر اعجاز انگيزِ گذر از يک تونل، قابل دسترسي است. اين عالم با حضور خويشاني همراه است که فوت کرده‏ اند و غرق در نوري باشکوه‌اند و نيز اين عالم، توسط يک نيروي برتر اداره مي‏ شود که پيش از آن که فرد را براي بازگشت به زندگي‌اش باز پس فرستد، وي را در بازخواني و مرور زندگي‌اش همراهي مي‌کند.

تجربه‌گران اين پديده، وقايعي را تجربه کرده‌اند که در آن، هستي‌ِشان ظاهراً نه محصور در جسم مادي و نه محيط پيراموني بوده است. چنين حالتي را «تجربه نزديک به مرگ» و يا «مرگ تقريبي» ناميده‏ اند. اين تجربه را مي‌توان تجربه‌اي متعالي که در اثر مواجهه با مرگ به وقوع مي‌پيوندد، تعريف کرد. معمولا تجربه‏ گرانِ تجربه ‏های نزديک به مرگ را کساني تشکيل مي‌دهند که از تهديدي که متوجه زندگيشان بوده جان سالم به در برده‌اند. اين افراد ممکن است از موقعيت‏ هاي مرگ آور، بدون آسيب نجات يافته باشند يا ممکن است که به شدت بيمار و يا آزرده بوده و به طور غير منتظره‌اي بهبود يافته‌اند. در ميان تجربه‏ گران کساني بوده‏ اند که، ازلحاظ باليني مرده اعلام شده‏ اند ولي در نهايت به تنفس مصنوعي پاسخ داده ‏اند، و به حيات مجدد بازگشته ‏اند. اين افراد بعد از بازگشت گزارش داده‏ اند که در طول اين تجربه، از بدن جسماني خود جدا شده و به مکان‏ هايي پا نهاده ‏اند که ظاهرا مي‏ بايد قلمروي بعد از حيات دنيوي باشد. معمولا کساني‏که داراي چنين تجربه‏ اي هستند، تلقي ديگري از مرگ پيدا مي‏کنند و ترسي از مرگ ندارند.

وقایع دینی-تاریخی

پژوهش‏گران، تجربیات نزدیک به مرگ را پدیده‌ای نوظهور معرفی می‌کنند اما نمونه‏ هاي دینی-تاریخی متعددی در فرهنگ و تمدن ملل مختلف وجود دارد که وجوه اشتراک قابل ملاحضه‌ای با تجربیات نزدیک به مرگ دارند. صرف نظر از ريشه‏ هاي مذهبي و تعاليم ديني که این رخدادها به همراه دارند، حاوی گزارشي از افرادي است که مرگ حقيقي را تجربه کرده و پس از گذشت مدتي به زندگي مجدد دنيوي بازگشته‏ اند. علاوه بر جنبه‏ معجزه بودنِ وقایع ديني- تاريخي، موثق بودن منابع این داستان‏ها، صحت و اعتبار این گونه از تجربیات را تایید می‌کند. این رخدادها، عموما در کتب آسماني اديان الهي نظیر قرآن، ذکر شده ‏اند. متون مقدس، فارغ از جنبه‏ معنويشان، به لحاظ تاريخي نيز، منابع معتبري محسوب مي‏ شوند. زيرا به اعتقاد باورمندانِ اين متون، منابع مذکور هرگز مورد تحريف قرار نگرفته ‏اند. همچنین تجربه ‏گران وقايع ديني- تاريخي، اغلب از پيامبران هستند و مرگِ واقعي را ادراک کرده‌اند. به عنوان مثال، در داستان عزير (که در ادامه خواهد آمد)، خداوند به دليل آنکه، جلوه ‏اي از معاد را به عُزير و آيندگان نشان دهد، او را ميراند و بعد از گذشت صد سال، زنده ساخت.

داستان عزیر نبی، زنده شدن طایفه‌ای از قوم بنی اسرائیل، احیای کشته‌ی بنی اسرائیل، احیای هفتاد تن از قوم یهود نمونه‌هایی از وقایع دینی-تاریخی در الهیات اسلامی است که جهت اثبات حیات روح پس از مرگ مادی به آن استناد می‌شود.

داستان حضرت عُزَﻳﺰ

در قرآن کريم، داستان مرد صالحي به نام عُزَير ذکر شده که گوياترين حکايت در مورد زنده شدن مردگان و بازگشت به حيات مجدد است. در اخبار تاريخي آمده است، کسي که در اين رخداد، صد سال مرگ را تجربه نمود و سپس زنده شد، عزير، يا ارمياء بوده است. بعضى گفته‏اند، آن شخص خضر بوده و آن شهر ويراني که از آن مي‏گذشته است، بيت‏ المقدس بوده که سربازان بخت‏ النصر آن را ويران کرده‏ اند.

در سوره‏ ي مبارکه ‏ي بقره، اين رويداد ذکر شده است:

يا چون آن كس كه به شهرى كه بام‏ هايش يكسر فرو ريخته بود، عبور كرد [و با خود مى‏] گفت: «چگونه خداوند، [اهلِ‏] اين [ويرانكده‏] را پس از مرگشان زنده مى‏كند؟». پس خداوند، او را [به مدت‏] صد سال ميراند. آن گاه او را برانگيخت، [و به او] گفت: «چقدر درنگ كردى؟» گفت: «يك روز يا پاره‏اى از روز را درنگ كردم.» گفت: « [نه‏] بلكه صد سال درنگ كردى. به خوراك و نوشيدنىِ خود بنگر [كه طعم و رنگِ آن‏] تغيير نكرده است، و به درازگوش خود نگاه كن [كه چگونه متلاشى شده است. اين ماجرا براى آن است كه هم به تو پاسخ گوييم‏] و هم تو را [در مورد معاد] نشانه‏اى براى مردم قرار دهيم. و به [اين‏] استخوان‏ها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پيوند مى‏دهيم سپس گوشت بر آن مى‏پوشانيم.» پس هنگامى كه [چگونگىِ زنده ساختن مرده‏] براى او آشكار شد، گفت: « [اكنون‏] مى‏دانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست» (بقره-259 ).

آيات مذکور، اشاره به سرگذشت پيامبري دارد كه در اثناى سفر خود، در حالى كه بر مركبى سوار بود و مقدارى آشاميدنى و خوراكى همراه داشت از كنار يك آبادى گذشت، در حالى كه به شكل وحشتناكى در هم ريخته و ويران شده بود و اجساد و استخوان‏ هاى پوسيده ساكنان آن به چشم مى‏خورد هنگامى كه اين منظره وحشت‏ زا را ديد، گفت: «چگونه خداوند اين مردگان را زنده مى‏كند؟!» در اين هنگام خداوند جان او را گرفت و يك‏صد سال بعد، او را زنده كرد و از او سؤال نمود، «چقدر در اين بيابان بوده‏ اى؟». عزير كه خيال مى‏كرد مقدار كمى در آنجا درنگ كرده است، فورا در جواب عرض كرد: «يك روز يا كمتر!». به او خطاب شد كه يك‏صد سال در اينجا بوده‏ اى. اكنون به غذا و آشاميدنى خود نظرى بيفكن و ببين چگونه در طول اين مدت به فرمان خداوند هيچ‏گونه تغييرى در آن پيدا نشده است ولى براى اينكه بدانى يك‏صد سال از مرگ تو گذشته است، نگاهى به مركب سوارى خود كن و ببين از هم متلاشى و پراكنده شده و مشمول قوانين عادى طبيعت شده و مرگ آن را از هم متفرق ساخته است. سپس نگاه كن و ببين چگونه اجزاى پراكندهي آن را جمع‏ آورى كرده و زنده مى‏كنيم. عزير، هنگامى كه اين منظره را ديد، گفت: مى‏دانم كه خداوند بر هر چيزى توانا است؛ يعنى هم اكنون آرامش خاطر يافتم و مسأله‏ رستاخيز مردگان در نظر من، شكل حسى به خود گرفت.

آيا عزير به خواب رفت و يا اينکه صد سال مرد و بعد زنده شد؟

موضوعی که در داستان عزیر مورد اختلاف مفسران می‌باشد، این است که؛ آیا عزیر به مدت صد سال به خواب رفت و یا یک مرگ حقیقی را تجربه کرد؟ از ظاهر آيه چنين برمي‏ آيد که، عزير واقعا صد سال از دنيا رفت، و بار ديگر به فرمان خداوند زنده شد. اكثر مفسران از آيهي «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ»، چنين فهميده ‏اند كه خداوند جانِ عزير را گرفت و بعد از يك‏صد سال، وي را مجددا زنده كرد. کلمه‏ «اماته»كه از ماده موت، به معنى مرگ گرفته شده است، همين مفهوم را مى‏رساند.

محمد رشید رضا در تفسیر «المنار»، کلمه‏ي «اماته» را اشاره به نوعي خواب و فقدان حس و حركت مي‏داند و معتقد است که عزیر مانند اصحاب کهف صد سال خواب را تجربه کرده است. خوابي که دانشمندان امروزي آن را «سبات[1]» مى‏ نامند. سبحانی در رد ادعاي مذکور، بیان می‌کند که تفسير «موت» به بيهوشي، نياز به دليل دارد. زيرا ظاهر کلمه، به معني مردنِ حقيقي است. از طرفي، قياس کردن داستان عزير، با داستان اصحاب کهف، صحيح نيست. زيرا در داستان اصحاب کهف تصريح به بيهوشي شده است. خداوند مي‏فرمايد: «فَضَرَبْنَا عَلىَ ءَاذَانِهِمْ فىِ الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَد، پس ما بر گوش(هوش) آنها تا چند سالي پرده‏ بيهوشي زديم». از طرفي ظاهرا هيچ‏گونه دليلى در آيه بر تفسير به بيهوشي نيست، بلكه ظاهر آيه اين است كه پيامبر مزبور از دنيا رفت و پس از يك‏صد سال زنده شد و زندگى را از سر گرفت. البته چنين مرگ و حياتى يك موضوع كاملا خارق ‏العاده است؛ ولى در هر حال محال نيست.

بنابراين، دلالت آيه‏ شريفه‏ «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ …» ، با در نظر گرفتن آيه‏ قبل آن «أَنَّى يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ و نيز آيه‏ى فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِكَ»، و «وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ»، در اين كه شخص مزبور واقعا مرده، و بعد از صد سال زنده شده است، جاى هيچ‏گونه ترديدى نيست. لذا با اثبات این موضوع، احتمال وقوع تجربیات نزدیک به مرگ و اینکه تجربه کنندگان دچار مرگ حقیقی شده اند، قوت می‌گیرد.

منابع:

ايروين، هاروي.جي،(1389ش)، مقدمه‏اي بر فراروان‏شناسي، ترجمه‏ي احمد جلالي، تهران، انتشارات پادرا ، چاپ اول.

بحراني، سيد هاشم،(1416ق)، البرهان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات بعثت.

رشید رضا، محمد(1368ش)، تفسير القرآن الحكيم (تفسير المنار)، مصر، انتشارات: الهيئة المصرية العامة للكتاب.

ساعی، محبوبه، (1391)، بررسی دلایل تجربی حیات پس از مرگ، پایان نامه کارشناسی ارشد گروه الهیات و معارف اسلامی گرایش فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه رازی کرمانشاه.

سبحانی، جعفر،(1387ش)، معادشناسي، مقدمه و ترجمه‏ي علي شيرواني، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ چهارم.

طباطبايي، سيد محمد حسين،(1417ق)، الميزان فى تفسير القرآن‏، قم، انتشارات دفتر نشر اسلامي جامعه‏ي مدرسين حوزه‏ي علميه قم، چاپ پنجم.

طبرسي، فضل بن حسن،(1372ش)، مجمع البيان فى تفسير القرآن‏، با مقدمه محمد جواد بلاغى‏، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم.

فولادوند محمد مهدى‏،(1415ق)، ترجمه‏ي قرآن، تهران، دارالقرآن الكريم (دفتر مطالعات تاريخ ومعارف اسلامى)، چاپ اول.

مکارم شیرازی، ناصر،(1374ش)، تفسير نمونه‏، تهران، انتشارات دارالكتب الإسلامية، چاپ اول.

مودي، ريموند،(1372ش)، زندگي پس از زندگي، تهران، نتشارات مؤسسه‏ي خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول.

Bryant, Clifton, D., & Peck, Dennis, L. 2009, Encyclopedia of death and the human experience, USA, SAGE Publiation.

Greyson, B, 2000 Near-death experiences. In E. Cardena, S. J. Lynn, & S. Krippner (Eds), Varieties of anomalous experience: Examining the scientific evidence (315-352),

Moody, Raymond .A (1975), Reflection on Life After Life, Bantam edition, USA, Bantam Books.

Nouri, F. M. (2008). Electromagnetic aftereffects of near-death experiences. Dissertation Prepared for the Degree of doctor of philosophy. University of north Texas.


[1]-سبات امری است که در آن موجود زنده، براى مدتى طولانى، به خواب عميقی فرو رفته، اما شعله‏هاى حيات در او خاموش نمی‏شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *