پرسش پاسخ

با سلام. دلایل علمی زیادی ارائه شده درمورد اینکه تجربهٔ نزدیک مرگ و برون‌فکنی مشابه هم هستند.  لطفاً در مورد تفاوت تجربهٔ نزدیک مرگ و برون‌فکنی و خواب توضیح بفرمایید . بی‌نهایت سپاسگزارم.

پاسخ:

تجارب نزدیک به مرگ تفاوت ماهوی با برون‌فکنی‌ها (خروج از بدن) ندارند. یعنی ماهیت هر دو خارج شدن از بدن است؛ اما این دو پدیده تفاوت کیفی با هم دارند؛ به این معنا که کیفیت خروج در تجارب نزدیک به مرگ نسبت به برون فکنی‌ها کامل‌تر است.

کیفیت وقوع یک تجربهٔ نزدیک به مرگ از منظر رابطهٔ بین جسم (مغز) و روح (کالبد روح یا پریسپیریت) چنین است که ۹۰ درصد تارهای اثیری که قالب روحانی را به مغز و سایر اعضا متصل کرده، از مغز جدا می‌شود. به‌عبارتی در تجارب نزدیک به مرگ، درصد رهایی روح از بدن بیشتر است؛ اما در برون‌فکنی‌ها، روح یا به عبارت صحیح‌تر، کالبد روحانی، درصد کمتری از خودیت و شعور خود را از بدن بیرون می‌آورد.

کالبد روحانی، با تارهای اثیری چهارده‌گانه، به اعضای بدن متصل است که مرکزیت همهٔ این تارها تار رأس است که به چاکرای رأس (فرق سر که بنفش‌رنگ است) متصل است. هنگامی که مرگ قطعی رخ می‌دهد، ابتدا تارهای اثیری اعضا و درنهایت تار اثیری رأس سر از بدن جدا می‌شود؛ و بدین دلیل، قسمتِ سر ، آخرین عضوی است که در حالت انتزاع و احتضار و جان کندن تخلیه می‌شود. یعنی تار اثیری فرق سر آخرین تاری است که از مغز جدا می‌شود. این تار اگر جدا شود مرگ° صد در صد قطعی است و به‌هیچ‌وجه بازگشت‌پذیر نیست و در تجارب نزدیک به مرگ (حتی تجارب عمیق‌تر که پزشک جسم را مرده اعلام می‌کند) این تارِ فرقِ سر جدا نمی‌گردد؛ زیرا اگر جدا گردد، روح دیگر قادر نیست به بدن بازگردد(یا به عبارت دقیق، وصل شود). زمانی که از عالم روحانی بر رهایی روح حکم کنند، این تار نیز از بدن منسلخ و جدا خواهد گشت.

اما کیفیت رؤیا متفاوت از تجارب نزدیک به مرگ و برون‌فکنی‌هاست. ماهیت رؤیای صادقه از منظر «روح» به‌واقع یک سریان و انتقال آگاهی است. در رؤیای صادقه، درصد کمتری از کالبد روحانی بدن را ترک می‌کند و سیر این کالبد در حالت رؤیا شبیه به سیر روح در حالت برون‌فکنی و تجارب نزدیک به مرگ نیست. ما در رؤیا به‌وسیلهٔ کالبدهای روحانی خود برخی از حقایق را در می‌یابیم، نه اینکه روح از بدن به‌طور کامل خارج شود و به سیر بپردازد. بدین دلیل در آیهٔ ۴۲ سورهٔ مبارکهٔ زُمَر مرگ و خواب دوشادوش هم توصیف گشته‌اند که در هر دو حالت، جدایی و انقطاع روح از بدن مطرح است. اضغاث احلام یا همان رؤیاهای پریشان و بی‌مفهوم نیز غیر از فعل و انفعلات مغزی نیست.

جلال الدین قطبی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *